عقلای قوم فارس کجائید?! ازخطابه های خطی وحرفی،هنوز بوی خون می آید.
بقلم- ابومحمد المحمراوی
از مباشرت در قتل و سرکوب ملتهای کورد،عرب،تورک و... بری کنند،اکیدا از تایید کنندگان این جنایات در حق ملتهای پنج گانه بوده و هستند،حداقل مشارکتشان ،کتمان
عقلای قوم فارس کجائید?!ازخطابه های خطی وحرفی،هنوز بوی خون می آید.بقلم- ابومحمد المحمراوی درحالی که بهار دمکراسی خواهی جهان عرب ،خصوصا فریاد جوانان سوریه به دیواره های طهران رسیده وهرچه به سقوط رژیم خون آشام عمامه داران نزدیکتر می شویم ،متاسفانه شاهد بتکاپو افتادن عناصر نژادپرست دراپوزسیون داخل و خارج علیه ملتهای غیر فارس خصوصا علیه ما مردم عرب اهواز(احواز)هستیم. نوشته هاوگفته های این نژادپرستان دررسانه های سمعی و بصری خصوصا انترنت سندی واضح واقراری واضح که نیازی به تحلیل و تفسیر ندارد. کما فی السابق وبعد از قریب یک قرن همچنان بر طبل مقدسات کاذبی می کوبندکه با جعل و دروغ ومنافقانه قصد ادامه همان کلاهبرداریهای قبلی را دارند، اما با روش و چهره های جدید، زهی خیالی باطل ،نمی دانند یا خود را به نادانی زده، آب درهونگ می کوبند. وقتی سخنان یانوشته های این دون صفتان را گوش داده یا می خوانیم، آنان را درخواب غفلتی می یابیم که سران دوجناح رژیم درآن فرو رفته یا منافقانه خود را بخواب زده ،پنبه در گوش به بستر می روند.تاسف بارتر آن است که عده زیادی از آنان لقب دکتر ومهندس یاآیه الله را یدک می کشند. اگر این سخنوران و قلم بدستان حراف لحظه ای خوی برتری طلبی خود را کنار گذاشته وباگذر از اندیشه ضد بشری خویش به جهان امروزی بانظری واقعبینانه بیندیشند،بعید است که متوجه وسعت و سرعت تغییرات جهان در همه ابعاد را نشوند. اما چه باید کرد ،نژادپرستی نهادینه شده در قومی که قریب یک قرن برمقدرات پنج ملت مسلط بوده و فاعل مایشاء بوده اند، اکیدامبدل به یک بیماری مزمنی شده ، که پنجاه سال بودن آنان در اروپا وآمریکا هم این درد خانمانسوزشان را دوا نکرده ،همچنان بر این طبل کوبیده ودر افکار منحط ضدبشری خویش غرقند. وقتی ظاهر غلط انداز آن عمامه دار ازطلبه ابتدائی تا مرجعیت حضرات را با آن سجاده پهن و تسبیح بلند ساخت چین بی خدا را می بینیم ویا آن کت وشلواری کروات آویزرا باآن خانم مدعی دفاع از زن و کودک را مشاهده می کنیم وبه گفته و نوشته هایشان توجه کنیم، متحیر شده ،از خود می پرسیم اینها از کدامین غار تازه کشف شده بیرون آمده اند، که اعتقادی به احترام حقوق دیگران نداشته ،خود را ولی نعمت دهها میلیون انسان غیر فارس پنداشته ، عمامه داران قرآن ودین رامنافقانه و بنا به میل خود ودومیها اعلامیه جهانی حقوق بشر را ریاکارانه تفسیر و تحلیل کرده با حیله و مکرها وشگردهای خاص مردم عرب،کورد،آذری،بلوچ وترکمنها را دست کم گرفته، با خلق قدسیتهایی کاذب وبا تمام بی شرمی قصد تحمیق آنها را با آنهمه نخبه و جوانان روشنفکررا در پیش گرفته اند. اگر حاملان خوی نژادپرستی در تمامی صنوف علمی و اجتماعی آن ،عقل خویش را به مرور تاریخ معاصر وخصوصا از لحظه سقوط شاه تا بقدرت رسیدن خمینی را تاکنون بکار گیرند ، قطعا باید این واقعیت را بپذیرند که خمینی ورژیم فعلی او، نه تنها همه مقدسات کاذب وخرافی، بلکه مقدسترین اعتقادات مردم یعنی دین را برای این رژیم خرج کرده وچیزی برای کلاه برداری برای آقایان باقی نگذاشت که ایشان بخواهند نیت نژادپرستانه خود را با آن لفافه پیچ وموذیانه علیه غیرفارسها بکارگیرند . هندوانه هایی از قبیل عشایر غیور،مرزبانان شجاع،مردمان مسلمان،مرزپرگهروالخ...زیر بغل کسی جای نمی گیرد، هرگز وهزاران هرگز، احدی از پنج ملت غیر فارس که با درنظر گرفتن محرومیتشان در 87 سال محرومیت از تحصیل به زبان مادری خود را در هیچ درجه ای از شهروندی نخواهند یافت ،قطعا به نژادپرستان اپوزسیون هم،مجال تکرار مکررات ولو با واجه و وجوه جدید نخواهند داد ،واز محالات است که برحق تعیین سرنوشتشان با کسی وارد معامله شود. امروزه نه آن کدیور واشنگتنی که فرهنگ خود را بزرگ فرهنگ و دیگران را با جمعیتی دهها میلیونی خرده فرهنگ می نامد و نه آقای حسن شریعمتداری آلمان نشین که حرف کدیور را با استصغارمیلیونها آذری ،با خرده فرهنگ نامیدن ملت خودو دیگران را تکرار می کند، هیچ کدام پذیرفته نیست ، در حق و حقوق اساسی و اهم آن حق تعیین سرنوشت اولا بحثی به نام اکثریت و اقلیت وجود ندارد، ثانیا ،حضرات برمبنای چه آمار دقیقی این چنین حقوق اساسی را برمبنای جمعیت و همانند ارث بین وارث و موروث تقسیم می کنند ،ثالثا حقوق اساسی وملی مردم قابل رای گیری نیست که حضرات بخواهند قبول یا قبول نشدنش را از صندوق انتخابات آنهم از نوعی ایرانفارسیسم خارج کنند، خیلی احمقانه است، اگر عده ای مثل محسن رضایی بخواهند،حقوق اساسی و تحصیل به زبان مادری غیر فارسها را به رای بگذارند. باعث حیرت و تعجب است که در قرن 21 و قرن انفجار اطلاع رسانی که انترنت و ماهواره دنیا را به دهکده ای بسیار کوچک تبدیل کرده ،شاهد حوزه های به اصطلاح علمیه دینی،مراکز علمی وآموزشی ،احزاب و گروهای سیاسی و غرق در نژادپرستی ، یا حداقل آلوده به نژادگرایی آنان غیرقابل انکار است باشیم، چگونه میتوان فردی را قبل از هرمعتقدی ، انسانی بشر دوست تلقی کنیم، در حالی که به برابری و مساوات در حقوق بین مردم معتقد نبوده ،وقیحانه وبه وضوح خود را از دیگران برتر دانسته ،میلیاردها دلارحاصل از نفت غصب و غارت شده عرب اهواز(احواز)راهزینه پاسداری از فارس و فارسیسم کرده وهدفمند و با نهایت بی شرمی بیش از 87 سال مشغول نابودکردن هویت ملی و تاریخی صاحبان و مالکان سرزمین (ملتهای پنج گانه)کرده وادامه می دهد.. بسیار جای تاسف دارد،وقتی گفته های رجل دین ،یا دکتر و مهندس ملی مذهبی،یا کمونیست مارکسیست وسوسیال و عمده احزاب وسازمانهایی مثل جبهه ملی را خوانده یا می شنویم، دلیل و قرینه ای که دلالت بر پالیش آنان از برتری طلبی های گذشته شان باشد نمی یابیم، بعضا وقاحت و بی حیائی را بجایی رسانده ،از مالکان جد اندر جد سرزمین(ملتهای پنج گانه غیرفارس)خواستار ترک موطن خود شده یا چنین مقوله های نژادپرستانه را در رسانه های خود منتشر می کنند. از لحظه شروع ربیع دمکراسی خواهی جهان عرب در تونس تا کنون همه اپوزسیون داخل و خارج طهران ،جدای از بلفهای متکبرانه ناشی از نژادپرستی که خود را پیشکسوت نهضت دمکراسی ( خودشان هرگزآن را ندیده) می پندارند ،همگی برای جنبش های منطقه کف کف و چه چه و به به زده،اگر لحظاتی را صرف تحقیق در علت ومعلول نهضت دمکراسی خواهی جهان عرب، که با کشیده یک پلیس به دست فروش تونسی شروع شده ،بیندیشند،آیا ظلم مبالغه شده را که همه حکام عرب سرنگون شده یا درحال سرنگونی، به مردمان کشورشان روا داشته اند،با ظلم وجنایتهایی که رژیم پهلویون و خمینیون و به حمایت سیاسیون وحوزویون به نام دین ،مذهب و وتمامیت ارضی بر پنج ملت غیر فارس وغیر شیعه روا داشته قابل مقایسه می دانند?یا آنرا قطره ای از دریای ظلمی خواهند دید که 87 سال بر دهها میلیون غیر فارس رواکرده و قصد ادامه آن را دارند ?! اما با توجه به شرایط جهان و خصوصا خاورمیانه که دش ماهواره بر سقف کپر و کاخ نشینها سوار است ،وبا عنایت به انترنت ولومحدود، به صراحت و با تمام وضوح باید تن به واقعیت داده، همگی بدانند که نه تنها یک ممه بلکه همه ممه ها را لولو خورد. بزرگان و عقلای قوم مسلط، خصوصا مدعیان نخبه گی در اپوزسیون ،بخوبی می دانند که اگربه انصاف خود بازگشته ومحرومیت ملتهای پنج گانه غیرفارس را، که از کودکی تا بزرگسالی آنهم بمدت یک قرن ازتحصیل به زبان اصلی و مادری را مدنظر قرار دهند ،خاصتا با احتساب چند نسل درگذشته ودر خاک رمیده را که از بدو تولد تا مرگ از یادگیری علوم به زبان بهترفهمیدن خود محروم شده و می شوند ،آیا برای چنین محرومیت مهلکی که دهها میلیون غیر فارس را از زندگی انداخته ، می توان درجه ای ازشهروندی یافت تا آنان را در چنین جدولی ثبت کنیم?????? حال اگر سرکوب و کشتار ،اعدامهای بدون محاکمه یا محاکمه صوری بدون وکیل مردم از پنج ملت غیر فارس ، که جان صدهها هزار نفر را عمدا گرفته را به آن بیفزائیم،آیا حضرات چه در دوره پهلویها و چه در رژیم کنونی ، بفرض اینکه خود را از مباشرت در قتل و سرکوب ملتهای کورد،عرب،تورک و... بری کنند،اکیدا از تایید کنندگان این جنایات در حق ملتهای پنج گانه بوده و هستند،حداقل مشارکتشان ،کتمان اخبار سرکوبی ،یا ازتوجیه کنندگان قتل و اعدامها توسط رژیمهای حاکم بوده ،با گویش و نوشت خود بستر جنایت را آماده ونژادپرستی را نهادینه کرده اند. عواقب چنین بستر غیر انسانی را در گردهمایی ها می بینیم ،که هالو و مصطفی بادکوبه ای از بابت شعرهای منحط و نژادپرستانه، کف ممتد و چه چه به به دریافت کرده، خود را فرهیخته قوم خویش بدانندو با وقاحت تمام عرب بودن ما و تورک بودن تورکها و..منکر می شوند،تا از غافله نژادپرستان قلم بدست عقب نماند پول ترویج انحطاط اخلاقی خود را از گردانندگان پشت پرده احزاب و گروههای نژادپرست را بجیب زنند.. هر گز قصد انکار جنایات رژیم در حق اپوزسیون نبوده و نیستیم ،اما وحدت نظر و هدف ،اپوزسیون ولو بدون هماهنگی در سرکوب ملتهای غیر فارس، غیر قابل انکار است،دراکثر موارد وعلی رغم ادعای مخالفت با رژیم حاکم ،متاسفانه کسانی مثل پان ایرانیستها درنقش نیروهای اطلاعاتی عمل کرده، بنفع رژیم و به ضرر مبارزین غیر فارس وارد شده ،وقاحت را بدانجا رسانده ،اخیرا خواستار تسریع در تنیفذ حکم بی محاکمه علیه جوانان کورد و عرب شده ومی شوند. از دیگر موارد، انتشارمقالات وتصاویر همراه با تایید قاتلان کوردها و جوانان عرب، مثل احمد مدنی در سایت جبهه ملی ،همچنین انتشار جلسات شعرگونه سراسر دروغ و توهین مملوء از سموم نژادپرستی هالو و بادکوبه ای را که حکایتی غیراز انحطاط فرهنگی چنین جمعی نیست را می توان بعینه دید. اگر اپوزسیون داخل طهران و بیرون آن ،همانند رژیم در دوجناح مانده و رانده شده ،دل به چند خائن عرب،کورد،تورک و...لم داده در طهران ،که با چشم و گوش بستن بر هرآنچه برمردم ، تحت عنواینی به اصطلاح نمایندگی درمجلس فرمایشی ،مشغول کارهایی که بیش از بردگی و مزدوری برای رژیم نیست، دلخوش کرده اند ،باید بدانند قضیه از موضوع صرفا سیاسی آنهم از نوع دغل کاری گذشته ، اکنون با طفره حقوقی در بین غیر فارسها روبرو هستند ، طفل پنج وشش ساله عرب،کورد،تورک و... تا بزرگسال، عمق فاجعه ناشی از ظلم 87ساله که بر آنها رفته ومی رود، مطلع شده اند، سخنوران چرب زبان وقلم بدستان اپوزسیون حراف ونژادپرست بدانند، فصل تعریف با تحریف گذشته ، بهتر است براه صدق وحقیقت بیایند و از جمع آوری هیزم برای روشن نگهداشتن تنور فتنه نژادی، برای سوزاندن جوانان دو طرف ،با قصد موذیانه وبرای رسیدن به قدرت واهداف شوم خود دست بردارند.حضرات باید بدانند،از حیث تاریخ وآداب وسنن فرقی بین کورد قوچان وسنندج با کورد اربیل وسلیمانیه نیست، همانطوریکه فرقی بین عرب محمره ومعشور با بصره و دمشق نیست، اکیدا هم فرقی بین تورک تبریز وقزوین با تورک باکو و آستارا وانکارا نیست، تنها فرق مهلکی که تمام وجود این طرفیها را زجر و شکنجه می دهد، همان محرومیتی است ،که مرزهای خودساخته استعمارگران طهران نشین وخارجی ،آنان را از زندگی انداخته دهها میلیون انسان را ازبستگان نزدیکشان که رابطه نسبی و سببی دارند جدا کرده ، از ابتدائی ترین حقوق در برابری و مساوات محروم و با خلق قدسیتهایی کاذب فتوای قتل آنان را به بهانه دین و تمامیت ارضی صادر کرده و می کنند. رابطه خونی ،هویتی،نسب وسببی را که تورکها،عربها،کوردها،بلوچها وترکمنها این طرفی را با آنطرفیهای مرزاستعمارساخته ،متصل کرده ، باعث عزت و افتخار آنها بوده ،اکیدا آنان را بمراتب نزدیکتر از طهران و اصفهان و یزد وقم دیده و می بینند،همان طهران و اصفهان ویزد وکرمان که با فاصله بیش از 1000 کیلومتر،بسیج و پاسدارانش رابرای قتل و سرکوب به مناطق و سرزمین آنها فرستاده، تا به زور توپ و تفنگ از زمامداران منصوب خود در کردستان و احواز حمایت کنند. مردم متشکل از پنج ملت هنوز جوابی برای مرزبانی خود درقبال بستگان همخون خود نیافته اند ،تا سیاسیون و آخوندهای قم و طهران آنان را سپر بلای خود کرده خود در رفاه و نعمت همیشگی قرار داده ،غیرت و شجاعت عشایرعرب و کورد و تورکها و..را در قبول چنین تحقیر و توهینی تفسیر و تحلیل کرده و به ریش همه می خندند ، . عشایری که با فقر و بی کاری دست و پنج نرم کرده ،از امکانات بهداشتی،طبی،علمی وآموزشی محروم ،ولی حضرات در طهران و اصفهان ،قم واروپا و آمریکا، بنوبت سلطه و تسلط برمقدرات خوش بگذرانندو با پول نفت وگاز غارت شده ،صدهها میلیارد دلار را هزینه اتوبان های چند باندی طهران به شمال کرده تا برای تفریح و خوش گذرانی ،دچار مشکل ترافیک نشوند،این در حالی است که ملتهای پنج گانه غیر فارس فاقد آب آشامیدنی قابل شرب بوده ، اگر مرکزی به اصطلاح طبی داشته باشند ،قطعا فاقد پزشک وامکانات اولیه هستند،یک دستگاه دیالیزوجود ندارد ،حال بماند اختلاس های چند هزارمیلیاردی مستمر آقایان طهران نشین که آنهم بنوبت می برند و به خارج می گریزند ،تا هزینه به اصطلاح مبارزه کرده ،دوباره به قدرت برسند وخود بخوان این چرخش و بگیر و بستانها را و... الی آخر. چنانچه همه قلم بدستان پنج ملت غیر فارس تاکید کرده و برآن اصرار دارند ،عقلای قوم فارس لطفی بشر دوستانه وقبل از هرکس به قوم خود کرده ، تمامی هم و غم خود را در راه مبارزه با نژادپرستان قلم بدست،شاعرچی ها،مقاله نویسان حراف و سیاسیون کذاب ومنافق ، بکار گرفته بیش از این در قبال سموم مهلک برتری طلبی سکوت نکنند ،اجازه ندهند این دون صفتان ضد بشر سکان دار رسانه های سمعی بصری شده ،میول غیر انسانی خود را در جامعه ترویج و تزریق کنند.مطمئنا ادامه این خطابه ها ضد بشری ، ریشه تسامح و تعایش سلمی جامعه جهانی را به مخاطره انداخته ،کراهیت ودشمنی ناشی از چنین خطاب غیر انسانی خون میلیونها انسان را در گذشته ریخته و ممکن است تا آینده ادامه یابد. تا دیر نشده به هر طریق ممکن اقدام ،تا پس از سقوط رژیم فعلی ،هیچ فرد و ملتی برای رسیدن به حقوق مسلم خویش در حق تعیین سرنوشتش نیازی به موافقت و قبولی دیگران نداشته باشد، چه رسد کسی یا قومی با استفاده از چنین بستر ضد بشری ،مدعی ولایت بردیگران شده و با خون و خونریزی جوانان ، نیت شوم خود را علی رغم نتوانستن عملی ساخته، مانع حل و فصل قضایا با منطق و عقل شوند/. عقلای قوم فارس ، با یادآوری ،شوروی ویوگسلاوی سابق، آپارتاید آفریقای جنوبی،سودان،خصوصا اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای متعلق به آن ،راه را بر نژادپرستان خون آشام سد کرده ،به قوم خود تفهیم و یادآور شوند، که در جهان امروز فصل الخطاب دعاوی قبل از هر عمل جنون آمیز، همان میثاق و قوانین حقوق بشری بوده ،هرگز اعلامیه جهانی حقوق بشرکه به زبانی ساده نوشته شده را ، نمی توان بنا به دلخواه عده ای نژادپرست تفسیر و معنا کرد، در غیر اینصورت تحکیم مجامع بین الملل دومین راه مسالمت آمیز حل دعاوی بوده ، عدم پذیرش راه حلهای مسالمت آمیز همانا راه از پیش شکست خورده نژادپرستان است که بوی خون می دهد. 10/9/2011
2011-09-11 19:36:46
13 سال و 2 ماه و 5 ساعت و 45 دقیقه ، پیش از انجام