ناسیونالیسم علیه پان ایرانیسم: آغاز یک قرن نوزدهم جدید! (شرحی بر احوال مغرضانه ی
بقلم : علی زیرک
کردها را قابلیت این نمیدیدند که با ایشان معاشرت نمود: غارتگر و جلاد و خونخوار و غیر قابل اعتماد میباید مینمودند. ترکها را حمقا و چارپایانی میدیدند که در شاه
ناسیونالیسم علیه پان ایرانیسم: آغاز یک قرن نوزدهم جدید!(شرحی بر احوال مغرضانه ی "پان ایرانیسم" و رویدادهای ارومیه)(بخش اول)بقلم : علی زیرکملیت در مقابل امتایرانگرایان بر این باورند, که خسی بر در پادشاه ایشانیم!اساسا تحمیل اهداف و خواسته ها و فرهنگ و منافع یک ملت بر ملل و تنوعات دیگر را, که با انکار این تنوعات ملی و مذهبی همراه باشد, فاشیسم و یا ناسیونالیسم عظمت طلبانه میخوانند.اینان هم میپندارند, بعد از افول جمهوری تا سر استخوان "ملی – مذهبی" ی پان ایرانیسم آخوندی, بار دیگر روزگار بدیشان روی خوش نشان داده و دگرباره فر و شکوه و جلال سیستم پادشاهی کهنشان را به آنان بر میگرداند... البته از نوع سکولارش!البته اگر چنین تصور شود که دوران کهن تحمیق دول کبار(و در حقیقت تحمیق خویش) بعلل باج و خراجهای گوناگونی که بدربار ایشان میفرستادند تا از خطاهایشان چشم بپوشند, هنوز هم به روال قدیم پابرجاست, قواعد بازی "ستراتژیستهای" امروز را نشناخته اند.یعنی اگر به خیال خویش میتوانند بمانند جد پدریشان با دنیای امروز معامله کنند, خویشتن را به سخره گرفته اند.گربه های فربه دربار و شیران آبدیده ی سرشت!"آنگاه که شما, خسته از اعمال شنیعتان شبانه تا صبح میمیرید, سپاهی از جنس آتش تا صبح شعله میکشد. این یعنی بیداری جادوشدگان و... خواهید دید دامنتان را آتش میزند"مدارک تحصیلی زیادی اخذ نمودید تا از خجالت عالیجنابانتان درآیید, اما مبارزات ما برای آزادی خویش از یوغ شما ما را درسهایی به ژرفای قداست و کرامت انسانی میداد که در کتابهای شما یافت نمیشوند, زیرا آنانیکه هدفی متعالی دارند, تواناییهای باورنکردنی و مساعدتهای فرا – محفلی و انرژیهای کلان از دل طبیعت و سرشت انسانی و مبارزات حقه ی خویش میگیرند, که با تئوری بافیهای کلان در هم نمیریزند. آیا هنوز هم بر این باورید که ما "خران و گاوان و دلقکان" دربار شماییم?ارومیه وتبریز و اهواز و هزاران بار شورش در کردستان و نارضایتی ترکمانان و جنگهای چریکی و مبارزات بلوچها... چه حوادثی را به شما یادآوری مینایند?آیا سرکوب بحرین و ترور "پیشه وری" و اعدام "پیشوا قاضی" و سرکوب هر آنچه در ترکمنستان جنوبی (تحت ستم ایران) و قیام شمالیها و سیاهکل و اختناق شدید در اهواز و به زیر چوبه ی دار کشیدن مبارزان (بلوچستان غربی زیر چکمه ی ایران) از شاهکارهای دمکراتیک صد سال حکومت ثان ایرانیستها (با همه ی طیفهای وسیعش از راست و میانه و چپ و...) و افتخارات ایشان نبوده است?گربه های اعلا حضرت چه جوابی دارند که بدهند?حرف دل ارومیه ایها : اگر شاه هم آذری باشد اگر پایتخت هم تبریز باشد, هنوز هم قبولتان نداریم!بهیچ وجه انتظار اینرا نداشته باشید که "پان آذریسم" و "پانکوردیسم" در غرب و "پان عربیسم" در جنوب و "پان بلوچیسم" در شرق و جنوب شرق و "پان تورکمنیسم" در شمال شرقی, کهن دیار شما و کهن زندان ما را از هم شقه نکنند!?باور تمامی ملیتهای فوق, باورهایی انسانی بودند: نرم و آرام و... به ناگاه سیستم آموزشی مدرن شما ما را به جنگاورانی بر علیه همدیگر تبدیل نمود, تا شما حکومت کنید!قدیمها ما کردها را از خانواده ی دیوان البته با شاهکارهای ادبیی که برایش خلق نموده بودند, معرفی مینمودند. ترکها و ترکنمها را وحشیان و دیو صفتان و عربها را سوسمار خور و رام نشدنی و بلوچها را اشباحی در بیابان میشناساندند. همین صفات غیر قابل هضم امروزیها, برای دیروزیها مشکل آفرین بود.کردها را قابلیت این نمیدیدند که با ایشان معاشرت نمود: غارتگر و جلاد و خونخوار و غیر قابل اعتماد میباید مینمودند. ترکها را حمقا و چارپایانی میدیدند که در شاه حکایتهایشان (7) نفرایشان را به دربار روس میفرستادند تا درازگوشی بستانند و دست آخر از تزار روس نامه ی پشیمانی از معامله دریافت مینمودند. هنوز هم کرامت یک ملت را به بازی میگیرند و گویش فارسی آنها را جوک و مایه ی خنده ی مجالس عیاشیشان میدانند.ترکمنهای مظلوم را طوری سرکوب نموده اند که یارای نفس کشیدن ندارند, هیچ راه گریزی برایشان باقی نگذاشته اند. اینان فراموش شدگانی اند که مگر مای تحت ستم بیگانه از ایشان نامی ببریم. روزبه روز آنانرا در حلقه ی تنگ محاصره ی ایزوله نمودن و تفریسشان از وطن و شهرهای قشنگشان میرانند ."عرب"های جنوب ایران را طوری تحت آرایش (تنبیه و بایکوت و انفال) قرار داده اند, که گویی این آیات را خداوند برای ایشان و سرکوب ایشان, به ایرانگرایان عطا نموده است."بلوچ"ها را طوری بیخانمان و فلج نموده اند, که حتی یک پروژه ی کاری بزرگ و درامدزا و یک سرزمین خوش و بایر نیز ندارند. سرزمینشان را برای خویش تصاحب نموده و آنرا به جاده ی ابریشم مافیای مخدرات, جهت تجارت با مافیای اروپا و شمال و اعمال سیاستهای مردم ستیز پخش مواد سوبسیددار نموده اند.اگر بگوییم این اعمال مربوط به جمهوری اسلامیست و آقایان کبار قبلی و ثان ایرانیستها از این جمله نیستند قضاوت صحیحی ننموده ایم. زیرا سیاستهای ایشان در راستای اعتلای سیاستهای ثان ایرانیست"ی بوده است. در حقیقت "ثان ایرانیسم" بنیادگرای مذهبی آخوند خمینی, هیچی از بنیادگرایی فاشیستی آریامهریها کم نداشت و الحق و انصافا اینان دو نیمه ی جدا از هم "پان ایرانیسم" با گرایشات راست مدهبی و راست سکولار بودند و جنگ شاهان عمامه بسر و بدون عمامه, ما را یک قرن از آزادی و استقلال ملیمان دور نگهداشته است."پایان قسمت اول"ادامه دارد...